برای من تردیدی باقی نمانده است که آگاهی محمدرضا
جلاییپور از روزنامهنگاری تحقیقی در حد همان چیزهایی است که در مرکز بررسیهای استراتژیک
ریاست جمهوری با عنوان "پژوهش" انجام میدهند و برای همین در پاسخ به من
رطب و یابس میبافند. من با این یادداشت پرونده کردانیسم جلاییپور را میبندم تا به
کارهای دیگرم برسم چرا که گفتهاند عاقلان را اشاراتی کافی است و برای ایشان هم که
بالاخره بهرهای از عقل بردهاند باید همین چند اشارت کافی باشد.
جلاییپور در دو جوابیه به گزارش من دو بار نوشته
که تا حالا من را ندیده است. ایشان تواضع به خرج داده و نگفته "فرد مهمی است"
و من یک روزنامهنگار یک لاقبا و برای همین تاکنون به افتخار زیارتشان نائل نشدهام.
باید به بزرگی خودشان ببخشند! و البته نوشتهاند که تا قبل از انتشار ویدیوهای مجلس
خبرگان حتی اسم من را هم نشنیده است. البته
این دیگر از بزرگیش نیست! و تنها به این دلیل است که دروغگو کم حافظه است. جلاییپور
قطعا به خاطر دارد که به خاطر انتقادات تند و تیزم از خدمات خارج از کشور ایشان به
جمهوری اسلامی، من را در فیسبوک بلاک کردند.
من در پاسخ به جوابیه جلاییپور، به ۹ نکتهای که ایشان در جوابیهشان ردیف کردهاند، به همان ترتیب پاسخ میدهم.
1-
جلاییپور
نوشته من علیهاش پروندهسازی کردهام و باید با خودش تماس میگرفتم. در روزنامهنگاری
تحقیقی "علیه کسی پروندهسازی نمیکنند." بهتر است جلاییپور از حسامالدین
آشنا، معاون پیشین وزارت اطلاعات و رئیس فعلیشان در مرکز بررسیهای استراتژیک، در
این باره بپرسد تا به او بگوید فرق پرونده سازی که تخصص جمهوری اسلامی است با گزارش
تحقیقی که تخصص روزنامهنگاری آزاد است در چیست. جلاییپور میگوید توضیح داده است
و من اتهام زدهام. توضیحات ایشان تاکنون شفاف نبوده و تنها ادعاهایی را تکرار کردهاند
که من مستند، دروغ بودن آنها را نشان دادهام. متاسفانه امکان تماس با ایشان هم فراهم
نشد، اما شواهد کافی برای ارائه گزارش بدون همکاری ایشان هم در دسترس بود و من ملزم
نبودم پس از کسب نظر ایشان گزارشم را بنویسم.
2-
من سه مدرک پیدا
کردم که نشان میداد ایشان مستعد ابتلا به سندروم کردانیسم هستند. نخست دکتر معرفی
کردن خودشان در لینکدین بود و دومی هم حضورشان با عنوان دکتر در یک برنامه سخنرانی
بود و سوم هم ادعای گذراندن یک دوره پستدکترا. به اینها اشاره کوتاهی خواهم کرد اما
کاش ایشان به جای حمله کردن به من ، نام آن ۱۵ همایش
علمی را مینوشتند که میگویند در آن "مقاله علمی" ارائه دادهاند. ما متاسفانه
هرچه گشتیم، در عصر اینترنت ردی از مقالات و حضورهای علمی ایشان در کنفرانسها نیافتیم.
علاوه بر آن میدانیم که ایشان تاکنون هیچگاه در دو کنفرانس مشهور سالانه میسا و ایرانشناسی
که مرتبط با رشته تحصیلی ایشان است حتی یک مقاله (حضور البته برای همگان آزاد است!)
هم ارائه نداده است.
3-
جلاییپور
نوشته است که در کل اینترنت و با هزاران لینک، من تنها یک جا نام او را با خطاب دکترا
یافتهام. او البته لینکدین را فراموش کرده است اما برای من روزنامه نگار تنها یک خطای یک سیاستمدار
برای اینکه به بررسی پروندهاش علاقهمند شوم کافی است. اضافه کنم که در این سایت (https://goo.gl/wxmHdS) عنوان
ایشان همان است که بود!
4-
در مورد لینکدین
هم مجبورم بدیهیاتی را توضیح دهم تا نشان دهم جلاییپور متاسفانه اصرار دارد دروغ بگوید.
در لینکدین، در قسمت تحصیلات، عضو لینکدین باید بنویسد مقطع تحصیلی را کی شروع کرده و کی تمام کرده یا قرار است تمام کند.
به این ترتیب جلاییپور میتوانست در قسمت شروع دکترایش بنویسد ۲۰۰۵ (یعنی
سالی که دکترایش را شروع کرد) و قسمت پایان را یا جواب ندهد یا اگر جواب میداد سالی
را که انتظار داشت تمام کند بنویسد مثلا ۲۰۱۸. مانند آنچه برای لیسانس و ارشدش نوشته
است. جلاییپور در لینکدینش (https://goo.gl/oYmwym) که به قول خودش سال ۲۰۱۵ آن را تکمیل کرده است در اشاره به تحصیل
دکترا نوشته است ۲۰۱۵ بدون اینکه به زمان شروع تحصیل اشاره کند.
این در حالی است که تحصیلش را ۱۰ سال پیشتر شروع کرده و تزش را هم ننوشته
است و اصولا تحصیلش در آن زمان معلق شده است. این یعنی اینکه دارد آگاهانه مخاطب را
فریب میدهد و القا میکند که دکترای سال ۲۰۱۵ است. جلاییپور سه
سال وقت داشت این دروغش را اصلاح کند اما این کار را نکرد تا در این گزارش به این تقلبش
اشاره شد.
5-
کار
من اصولا به پرسش گرفتن است و این کار برخلاف آنچه جلاییپور به طعنه نوشته سعی زیادی
هم نمیخواهد! من در گزارشم پرسیدهام چرا ردی از پژوهشهای علمی جلاییپور وجود ندارد.
رتبه اول شدن در کنکور ایران که روشی بیمار برای ورود به دانشگاه است به خودی خود هیچ
معنی ندارد و نمره بالا در دانشگاه هم خیلی خوب است اما این به معنای کار و تولید علمی
نیست. ناچارم تکرار کنم پذیرش محمدرضا جلاییپور در آکسفورد با بورس کامل همراه نبوده
و بعد از پذیرش توانسته از برخی کمک هزینهها و بورسهای جانبی آکسفورد استفاده کند
و در هاروارد هم اصلا بورس نگرفته است و پذیرشش بدون تبادل مالی بوده است، در حالیکه
همه پژوهشگران در دورههای این چنینی دستمزدی ولو ناچیز بابت کار پژوهشی می گیرند،
اما هاروارد در این ۲۳ ماه حتی یک سنت/ریال به جلاییپور پرداخت
نکرده است! من باید بپرسم کارها و تولیدات پژوهشی شما کجاست آقای جلاییپور؟
6-
جلاییپور نوشته
من بخشی از صحبتهای دکتر کاتوزیان را که با او گفتگو کردهام را در گزارش نقل نکردهام.
اگر جلاییپور چیزی از روزنامهنگاری میدانست، میفهمید که یک روزنامهنگار از نیم
ساعت گفتگوی تلفنی با یک نفر ممکن است در یک گزارش تنها از یک دقیقهاش استفاده کند
یا کلا کنارش بگذارد. دکتر کاتوزیان در آن گفتگو به من گفت «در 40 سال تدریسم، محمدرضا
یکی از 5 دانشجوی نخبهای بوده که داشتهام.» من هم در همان گزارش نوشتم «گفته میشود
محمدرضا جلاییپور فردی بسیار تیزهوش و مستعد است.» در مورد تعلیق هم جلاییپور به
نحو آزاردهنده و بیمعنی به دروغهایش ادامه میدهد. تحصیل ایشان به خاطر طول کشیدن
غیرمعمول تحصیلش و تاخیر در ارائه تز دکترا، معلق شده است. من نوشتهام او دانشجوی
تعلیقی دکتراست و این عین چیزی است که دکتر کاتوزیان، استاد راهنمای خودش، در مصاحبه
به من گفت. به آنچه جلاییپور در این باره به من نسبت داده میگویند انگزنی در حین
دروغگویی برای پرت کردن حواس مخاطب. جلاییپور همچنین نوشته است روی پا خودش ایستاده
و به هیچ دولتی و حتی خانوادهاش وابسته نیست. ایشان در جوابیه پیشین خودش گفته بود
از جایی خارج از دانشگاه برای حضور در دوره پژوهشی هاروارد، (یعنی دو سال زندگی در
بوستون) بورس گرفته است. آقای جلاییپور شما چهره عمومی هستید و موظف هستید به افکار
عمومی توضیح دهید وقتی کار ندارید و به خانواده هم وابسته نیستید چه کسی خرجتان را
میدهد؟
7-
جلاییپور گفته مقاله
علمی و پژوهش دارد و قرار است منتشرش کند و به این ترتیب قبول کرده است که تا حالا
چیزی منتشر نکرده است. اما ایشان حتی اینجا که بالاخره حرف درستی میزند، حس خوب شنیدن
حرف درست را با این دروغ که در یکی از دامینهای آکسفورد صفحه رسمی ندارد، به کاممان
تلخ میکند. کاش او با نسل پیشین سیاستمداران تباه جمهوری اسلامی فقط ذرهای فرق داشت!
این صفحه (https://goo.gl/wgYH1y) که لیست تالیفات! جلاییپور در آن آمده است من که نمیتوانم به اسم ایشان
در یکی از دامینهای رسمی آکسفورد باز کنم!
8-
آقای جلاییپور دوست
دارد خودش را پژوهشگر پستداک (پستدکترا) هاروارد بخواند و در لینکدینش هم در قسمت
جوایز و افتخارات نوشته است بورس کامل پستداک (Full
Post-doctorate Scholarship) گرفته است. در مصاحبه با رویترز و هاروارد
کریمسن هم، خودش را پژوهشگر پستداک معرفی کرده.
(https://goo.gl/eALyFs) (https://goo.gl/m9qmuA) خوب
اینها همه دروغ است. در هاروارد نمیشود بدون داشتن دکترا، دوره پستداکترا را شروع
کرد. میشود در دوره پستداک پذیرفته شد اما باید مدرک دکترا همان اول کار ارائه شود
وگرنه پذیرش در شروع دوره باطل میشود. دانشگاه هاروارد هم در ایملیش که من تصویرش
را در وبلاگم منتشر کردهام (https://goo.gl/uwgxGx) تاکید کرده عنوان رسمی پژوهشی
ایشان در هاروارد "پژوهشگر میهمان در برنامه پژوهشگران میهان" این دانشگاه
بوده است و از بورس هم خبری نیست. دانشگاه هاروارد دروغ میگوید آقای جلاییپور؟ ایشان
البته خودشان در پاسخ قبلی هم قبول کردند که دکتر متحده درست گفته است و او از جایی
خارج دانشگاه بورس گرفته است. خوب اگر این ادعا راست هم باشد، بورس دو سال زندگی در
بوستون چه ربطی به "بورس کامل پستداکترا"ی دارد که وجود خارجی ندارد و جلاییپور
در لینکدینش، گرفتن آن را جز افتخاراتش عنوان کرده است!
9-
جلاییپور گفته به
قدرت نزدیک نیست و کار دولتی نمیکند و یک ریال حقوق از دولت نگرفته است. ایشان البته
شکستهنفسی کرده است چون قطعا ایشان که فاقد مدرک دکترا است و سابقه پژوهشی قابل اتکایی
هم ندارد (نه آنچه قرار است منتشر شود!) نمیتواند بدون نزدیک بودن به قدرت، در ایرانی
که دکتر و پژوهشگرش بیکار هستند و یا آواره غربت شدهاند، به محض بازگشتن از امریکا
و در حالی که به قول خودش در دادگاه پرونده باز دارد، در مرکز بررسیهای استراتژیک
ریاست جمهوری و زیر نظر یکی از معاونان پیشین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به عنوان
پژوهشگر مشغول به کار شود! البته باید به آقای جلاییپور تبریک گفت که الان چند ماه
است هر روز صبح میرود مرکز بررسیهای استراتژیک و عصر برمیگردد خانه پدری، اما از
دولت حقوق نمیگیرد. خدمت داوطلبانه ایشان در نهادی وابسته به ریاستجمهوری از نظر
من روزنامهنگار، کار دولتی است. ایشان میتواند هر اسمی دوست دارد رویش بگذارد.
و دو نکته کوچک پایانی:
محمدرضا جلاییپور در کانال تلگرامی خودشان را
«پژوهشگر جامعهشناسی در دانشگاه هاروارد» معرفی میکند. اولا خواستم به یادشان بیاورم
که دوره پژوهشی هاروارد تمام شد و تا گند این یکی هم درنیامده، اصلاحش کنند! و دوما
اضافه کنم ایشان در حالیکه هیچ وقت در آکسفورد یا هاروارد با دپارتمان جامعهشناسی
کار نکرده است چگونه پژوهشگر جامعهشناسی شدهاند؟
جلاییپور گفته به زودی از تز دکترایش دفاع می کند.
این هم متاسفانه دروغی است که گذر زمان دروغ بودنش را آشکار خواهد کرد. چرا؟ در هر
دانشگاهی، بعد از تحویل دادن تز دکترا به استاد راهنما، استاد بین ۳ تا ۵ وقت صرف خواندن و دادن فیدبک به تز میکند.
بعد از اینکه نسخه نهایی تحویل گروه شد، همین مقدار زمان لازم است تا ممتحنها تز را
بخوانند و نهایتا دانشجو را دعوت کنند برای دفاع. سوپروایزر دکترای جلاییپور، هنوز
تز کامل ایشان را نه دیده و نه خوانده است و تاکنون فقط بخشهایی از تز برای کسب نظر
به او ارائه شده است. به این ترتیب تز جلاییپور هنوز آماده نیست و این ادعای به زودی
میروم دفاع میکنم هم به اندازه بقیه ادعاهای جلاییپور اعتبار دارد!