در سال ۲۰۰۹، بخشهایی از یک تحلیل اطلاعاتی دربارهی
«توان، نفوذ و کارآیی القاعده در کشورهای خاورمیانه» به بیرون درز کرد که از جمله
به «ارتباط گستردهی سازمان اطلاعات رژیم سوریه با القاعده» اشاره میکرد. تحلیلگران
به این جمعبندی رسیده بودند که «کلید القاعده» در اختیار سوریه است و به همین دلیل
هم هرگز سوریه تا زمان ارائه این تحلیل، هدف هیچ حملهای از سوی القاعده قرار نگرفته بود. در
بخشهای درز کرده تحلیل به برخی دیدارهای پنهانی مقامهای امنیتی رژیم سوریه و القاعده
و برخی کمکهای رد و بدل شده میان دو طرف نیز اشاره شده بود. (١)(٢)(٣)
دو سال بعدتر، در سال ٢٠١١، انقلاب مردم سوریه علیه بشار اسد آغاز
شد. ۱۰ ماه
راهپیمایی و آرام و مسالمتآمیز آنها به شدت سرکوب شد و بیش از سه هزار سوری کشته
شدند. همین انگیزهای شد برای پدید آمدن «گروه افسران آزاد» که دربرگیرندهی جوانانی
بود که از دستور کشتار «مستقیم» مردم خود سرپیچی و از ارتش جنایتکار فرار میکردند.
در نوامبر همان سال، «ارتش آزاد سوریه» با به هم پیوستن این گروهها زیر یک پرچم با
هدف «دفاع از جان و مال مردم سوریه»، «حفاظت از غیرنظامیان در برابر حملههای نظامی
رژیم» و «دفاع از تظاهرات مسالمتآمیز مردم» شکل گرفت.
در کمتر از یک سال بعد، ارتش آزاد با پشتیبانی لجستیکی کشورهای
خارجی و پشتیبانی چشمگیر مردم سوریه، توانست تا ۴۰ درصد از
خاک سوریه را آزاد کند، حلب در عمل از زیر یوغ حکومت اسد خارج شد و دمشق به محاصرهی
ارتش آزاد سوریه درآمد؛ نفسهای رژیمی که تا آن روز «۵۰ هزار نفر»
را قتلعام کرده بود، به شماره افتاد.
دوستان قدیمی به درد چنین موقعیتهایی میخورند. در روزهایی که
بشار اسد توان هر دفاعی از خود را از دست داده بود، طرح هوشمندانهی وارد ساختن «القاعده»
به زمین بازی سوریه اجرا شد. اسد که سیاست «زمین سوخته» را دنبال میکرد، اکنون که
در حال از دست دادن همین زمین سوخته بود، چرا نباید آخرین شانس خود را میآزمود، او
چیزی برای از دست دادن نداشت.
نخستین ورود دوستان قدیمی به زمین سوخته، در «حلب» بود. سقوط مهمترین
شهر اقتصادی سوریه، ضربهی سنگینی برای حکومت به شمار میرفت، بنابراین نیروهای القاعده
با پشتیبانی هوایی ملموس ارتش وفادار به اسد، گام به گام در حلب پیش رفتند و نیروهای
ارتش آزاد را کنار زدند. حلب به پایگاه استراتژیک آنها بدل شد و بهزودی تصاویری هولناک
کشتارهای وحشیانه آنها رسانهها را پر کرد.
افکار عمومی جهان حیرت زده شده بودند: «اگر اینها مخالفان اسد
هستند، همان بهتر که بمیرند» و خیلی زود در پروپاگاندای گستردهی رسانهای رژیم اسد
که پولهای هنگفتی در رسانههای جهانی خرج میکند، «حقیقت سوریه» فراموش شد؛ حقیقت
حکومتی که دهها شهر خود را به تلی از خاک بدل کرده، صد هزار شهروند خود را روانهی
گورستان کرده و یک/پنجم جمعیت کشورش را دراردوگاههای اجباری و مشقتبار کشورهای همسایه
جا داده است.
استفاده از «دوستان قدیمی» با کمک مستقیم ایران ممکن شد. ایران
در زمان حضور امریکا در عراق با القاعده عراق علیه امریکا همکاری مستقیم کرده بود و
برخی از فرماندههان ارش و میانی القاعده هم پس از حمله امریکا به افغانستان سالها
بود تحت نظر سپاه در ایران ساکن شده بودند. چنانچه در نواری منسوب به ابومحمد الادنانی،
او الظواهری را به معامله با ایران متهم میکند و اینکه ظواهری به ایران اطمینان داده
است در مقابل سرویسهای متقابل، خاک ایران را بکلی از تیررس جنگجویان این شبکه دور
نگاه دارد. ایران از این روابط و این نیروها
برای کمک به بشار اسد استفاده کرد و آنها را تشویق کرد عازم سوریه شوند. وال استریت
ژورنال در گزارشی از شواهد وزارت خزانهداری آمریکا پرده برداشت که نشان میداد چگونه
ایران مشغول تسهیل انتقال پول و کمک به سفر عناصر رادیکال به سوریه برای پیوستن به
گروههای مسلح افراطی است. (٤)
حضور القاعده خیلی زود جواب داد؛ جهان از سوریه چشم برداشت، کانالهای
لجستیکی ارتش آزاد مسدود و مرزها برای قدرتنمایی القاعده گشوده شد و آرام آرام، رژیم
اسد توانست با پشتیبانی همهجانبهی روسیه، جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان و در دست
گرفتن فضای رسانهای و تبلیغاتی، از تنگنای محاصره خارج و به نیروی برتر در زمین سوخته
تبدیل شود.
داعش که همان القاعده عراق و شام است خیلی زود با النصره (شاخه
اصلی القاعده سوریه) دچار مشکل شد و با توجه به اینکه رهبران اصلی داعش نه سوری بودند و نه در اصل مسالهای با
بشار اسد داشتند، دولت بشار و ایران در این اختلاف نظر عملا جانب داعش را گرفتند و
با این انتخاب در میان مدت توانستند صحنه سیاسی سوریه و توازن نیروها را به شیوهای
که خود میپسندند تغییر دهند.
برای نشان دادن جانبداری رژیم بشار و ایران از داعش میتوانیم
به چند مورد تیتروار اشاره کنیم.
١- داعش (دولت اسلامی عراق و شام)
«دو سال بعد» از خیزش مردم سوریه علیه اسد به سوریه وارد شد. این شاخه که علاوه بر
غرب ستیزی به شیعه ستیزی و به طور کلی غیرمسلمان ستیزی افراطی نیز مشهور است، به فرقهای
شدن جنگ در سوریه کمک شایانی کرد. عمده فتوحات داعش در سوریه نه ناشی از تصرف مناطق
تحت کنترل حکومت اسد که از مناطقی بود که پیش از آن به تصرف مخالفان اسد در آمده بود.
داعش از ابتدای ورود به جنگ سوریه، هدفش را زدن اپوزیسیون انتخاب کرده بود. داعش بر
خلاف دیگر گروهها، از همان آغاز نشان داده است که علاقه زیادی به سرنگونی اسد ندارد
و سخت مشغول تاسیس خلافت اسلامی خود در مناطق عمدتاً بیابانی و کم جمعیت شرق سوریه
و غرب عراق است.
٢- تعداد اعضای داعش در سوریه
در بیشترین تعداد، حدود ۷
هزار نفر تخمین زده شده است. تقریباً همین تعداد هم عضو النصره
هستند، اما تعداد سوریهایی که در این سه سال اسلحه به دست گرفته و راساً با دولت اسد
میجنگند به احتمال زیاد بیش از یکصد هزار نفر است. این عدم توازن فاحش نیروها و در
عین حال برتری آشکار داعش در میدان جنگ سوریه را باید به پشتیبانی لجستیک و هوایی سوریه
و ایران و حزبالله از داعش در این جنگ نابرابر ارجاع داد.
٣- مدتهای مدیدیست که شهر
الرقه در ساحل فرات، مهمترین شهری که به طور کامل از کنترل اسد خارج شده است، به دژ
اصلی و مرکز فرماندهی داعش بدل شده است. با این وجود، خبری از چیزی شبیه به «عملیات
آزادسازی الرقه» در برنامه ارتش اسد دیده نشده و نمیشود. از حملات گسترده هوایی که
در دیگر شهرها صورت میگیرد در اینجا، جز موارد معدودی، خبری نیست. از حدود صد هزار
کشته سوری شناسنامه دار در این سه سال، سهم کل استان الرقه تنها ۱۱۳۷ نفر بوده
است.
موشک بالستیکی به الرقه شلیک نمیشود و گازهای مشکوک در آنجا
باعث خفگی مردم نمیشود. با اینکه مقر استقرار رهبران و کادرهای داعش در شهر الرقه
کاملا معلوم است و با پرچمهای سیاه معروفشان هم نشانه گذاری شده، ارتش از حمله هوایی
به اهدافی به این روشنی خودداری میکند. آنهم در شرایطی که هلیکوپترهای ارتش سوریه،
روزانه از ارتفاع بسیار بالا روی شهر متراکمی مثل حلب بمبهای بشکهای میریزند و
در استفاده از بمبها ناپالم هم ناپرهیزی نمیکنند.
در موارد متعددی گزارش شده است که در جنگ بین داعش و گروههای
زیر چتر ارتش آزاد، وقتی داعش مغلوب میشود و منطقهای به تصرف ارتش آزاد در میآید،
بمباران ها آغاز میشوند. مبارزان ارتش آزاد، نیروی هوایی سوریه را به طنز، نیروی هوایی
داعش میخوانند. (٥)
٤- نیروهای حزبالله لبنان و
البته نیروهای سپاه پاسداران ایران هم در مناطق مختلفی از سوریه در کنار ارتش بشار
میجنگند و عملیات کمانمدویی انجام میدهند اما تاکنون گزارش نرسیده است که نیروهای
مخصوص حزبالله یا سپاه، به شهر الرقه نفوذ کنند یا در اطراف آن عملیاتی انجام دهند
و یا به طور کلی درگیر جنگ با داعش شوند. در عوض گزارشهای زیادی وجود دارد که نشان
میدهد ایران همچون دولت بشار و در کنار این دولت به داعش کمک کردهاند جای سایر گروهها
اپوزیسیون را در سوریه بگیرد. (٦)(٧)
٥- گزارشهای متعددی از رابطه
پنهانی مالی میان داعش با دولت بشار اسد وجود دارد. گزارش شده که رژیم اسد مشغول معاملههای
میلیون دلاری خرید نفت خام و گاز با داعش بوده
است. مناطق نفتخیز دیرالزور و المیادین ابتدا از کنترل دولت خارج شده و تحت کنترل
النصره و ارتش آزاد قرار گرفت و زمانی کوتاه پس از آن به کنترل داعش درآمدند و بلافاصله
دولت سوریه به خریدار اصلی نفت از داعش تبدیل شد. (٨)(٩)(١٠)
٦- در میان بسیاری از مردم سوریه «مشهور» است که داعش را اسد ساخته و پرداخته است. در همان نخستین روزهای شش ماه نخست اعتراضات که صرفا در قالب تظاهرات مسالمتآمیز صورت میگرفت، وقتی که زندانها از خانوادههای بیگناه سوری پر میشد، دولت اسد ناگهان تصمیم گرفت هزار نفر از اسلامگرایان رادیکال و دیگر عناصر خطرناک را که بعضاً سالها در سیاهچال نگه داری میشدند را مورد عفو عمومی قرار داده و رها کند. برخی از آزاد شدهگان از زندان صيدنايا، همچون ابوعلی رئیس دادگاههای شریعت اسلامی داعش، اکنون در بالاترین سطوح تصمیمگیری گروه داعش قرار دارند. (١١)
داعش در عراق؛
پس از انجام موفقیت آمیز ماموریت تضعیف اپوزیسیون سوریه توسط داعش
که با نمایش خشونت عریان و سپس تمرکز حملاتش بر ارتش آزاد و کردها در درجه نخست و النصره
در درجه دوم ممکن شد، ماموریت جدیدی برای داعش
تعریف شد. تقویت نا امنی در عراقی که نخست وزیرش در انتخابات جدید اکثریت لازم را برای
تشکیل دولت به دست نیاورده است و به درست کردن فضای فوق العاده برای تشکیل دولت در
شرایط اضطراری نیازمند است.
رایزنیهای ایران و سردار سلیمانی برای جلب حمایت مجلس اعلا و
جریان صدر از المالکی ناموفق بود و شانس دوباره نخست وزیر شدن برای المالکی در شرایط
عادی ابدا متصور نیست. در این شرایط داعش با ماموریت جدیدی برای ناامنتر کردن عراق
و درست شدن فضای فوق العاده وارد بازی میشود تا شرایط تشکیل دولت در شرایط اضطراری
با ماندن المالکی فراهم شود.
شکست غیر قابل باور لشکر٨٠ هزار نفری کاملا مجهز عراق در موصل
در مقابل کمتر از هزار نفر داعش مهاجم در عرض دو روز و درخواست فوری مالکی برای وضعیت
فوق العاده بیش از هر اقدام دیگری، در حالی که او به عنوان کفیل وزارت دفاع و شورای
عالی امنیت ملی اختیارات بسیاری دارد همه برنامه ریزی خاص پشت این حملات را نشان میدهد.
در موصل؛ ارتش عراق، تانک وتوپ و هلی کوپتر و پایگاه خود را می
گذارد و می رود . رئیس مجلس عراق تاکید میکند که فرماندهها پیش از جدی شدن جنگ موصل
را ترک کردهاند. داعش از همان شروع با تجهیزات کامل وارد صحنه شدند و به نظر میرسد
بازی تا کنون خوب پیش رفته است. اینجا تنها یک اشکال کوچک وجود دارد: سگ هار وقتی از
غریبهها فارغ شد پای صاحب خودش را هم گاز میگیرد!
منابع:
١- در سال ۲۰۰۹ به دلیل
پشتیبانی منطقهای رژیم اسد از القاعدهی عراق، رابطهی هر دو به شدت تیره شد تا جایی
که به اخراج سفیران دو طرف انجامید. این لینک که مربوط به یک سایت فارسیزبان داخل
ایران و برای همان سالهاست، گوشهای از ماجرا را برملا میکند: http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=82756
پینوشتها:
الف- تحرکات داعش را نمیتوان بدون در نظر گرفتن شهوت امیرالمومنین شدن کسی
مثل البغدادی به درستی درک کرد. وقتی کسانی به دنبال تاسیس خلافت اسلامی هستند، کلیدیترین
انگیزه، ایجاد و در واقع احیا سِمت جدیدی به نام «خلیفه اسلام» است. سمتی که همه پست
و مقامهای سیاسی فعلی در مقابلش ناچیز خواهند بود و برای رسیدن به آن، ریختن هر
خونی مجاز است. از این منظر، روابط رهبران بلندپرواز این گروه با ایمنالظواهری بسیار
جالب است. جمع کردن بیعت برای البغدادی به جای الظواهری، استحاله باقیمانده شبکه القاعده
از درون و حذف، قتل و در مواردی حتی لو دادن عناصر القاعده عراق به اطلاعات آمریکا
برای از بین بردن همه وفاداران به الظواهری (برای نمونه قتل والی القاعده شهر
موصل، جمال الحمدانی ابونوح) نشانههای تنشی درونی است که از بعد از مرگ بنلادن مدتها
در خفا در جریان بوده اما با جنگ تمام عیار داعش و جبههالنصره سوریه و سپس طرد شدن
رسمی داعش توسط جانشین بنلادن و تغییر شکل پرچم داعش اکنون علنی شده است. اگر این
شاخه عراقی القاعده سابق بتواند بر بدنه قدیمی شرقی چیره شود، جهش ژنتیک نامیمونی در
بنیادگرایی اسلامی رخ خواهد داد.
http://www.huffingtonpost.com/2014/06/11/abu-bakr-al-baghdadi_n_5484945.html
http://www.huffingtonpost.com/2014/06/11/abu-bakr-al-baghdadi_n_5484945.html
ب- این مقاله گاردین درباره کشف اطلاعاتی مربوط
به سه روز قبل از حمله به موصل است. از جمله درباره توقیف ۱۶۰ فلشدیسک
که حاوی انبوهی از اطلاعات مربوط به داعش است. از جمله نتیجهگیریهای این مقاله
این است که هیچ دولتی از لحاظ مالی پشت داعش نیست و اصولا داعش به چنین پشتیبانی
مستقیمی از لحاظ مالی نیازی ندارد.
1 نظرات:
پست کردن نظر