سال بیم، امید و نومیدی
سال ١٣٩٢ شمسی برای بسیاری از کردها و کردستان با بیم آغاز شد، با امید فراوان ادامه یافت و با شعلههای سرکش نومیدی به حکومت و دولت پایان گرفت
عرصه فرهنگی
سال ١٣٩٢ شمسی برای بسیاری از کردها و کردستان با بیم آغاز شد، با امید فراوان ادامه یافت و با شعلههای سرکش نومیدی به حکومت و دولت پایان گرفت
در سال حماسه اقتصادی و سیاسی، نتیجه حماسه اقتصادی برای کردها، کوچکتر شدن سفرهها و فقر عمومی بیشتر و برآمد حماسه سیاسی برای آنها، تداوم فضای امنیتی، تشدید سرکوبها و ادامه اعدامهای سیاسی بود.
در بهار، این امید که رفتن دولت جهل مطلق و بازگشت اندکی عقلانیت به مدیریت جامعه میتواند بهبودی در شرایط فاجعه بار اقتصادی کند برای برخی از کردها امید ایجاد کرده بود. این امید آنها را به پای صندوقهای رای برد و در نهایت به کاندیدایی رای دادند که علاوه بر وعده اصلاح ویرانیها به کلی، در شعارهایش دم از احقاق برخی «حقوق اقلیتها و قومیتها» میزد.
در تابستان، لکههایی بزرگ از تردید بر امیدی مردمی افتاد که سی و چند سال و بلکه سالیانی بسیار بیشتر است که اعتماد میکنند و بیعهدی میبینند. در انتخاب وزرا و معاونان رییسجمهور و پس از آن هم استاندارها، حتی استاندار کردستان!، هیچ نشانی از کردها نبود.
در پاییز، اعدام دستکم سه تن از زندانیان سیاسی کرد و چند زندانی غیر سیاسی و صدور و یا تایید حکم اعدام سه زندانی سیاسی کرد دیگر که مجموع زندانیان سیاسی زیر حکم اعدام را به بیست و چهار نفر رساند، این باور را در بسیاری از کردها ایجاد کرد که در بر همان پاشنه سابق میچرخد. امیدها کم رنگتر و فضا سیاسی و اجتماعی بستهتر شد.
در زمستان، کاهش اندک فشارهای اقتصادی ناشی از سبک شدن بار تحریمها برخی را در کردستان، همچون سایر نقاط ایران، به بهبود وضعیت اقتصادی خوشبین کرده بود. اما نبودن اثری عملی از وعدههای روحانی به کردها پس از گذشت چند ماه از ریاست جمهوری او، به حجم وسیعی از نومیدی از تغییرات پایدار و وعده داده شده از جانب او دامن زد.
عرصه سیاسی
توامان با اندکی گشایشهای سیاسی در کل کشور، در کردستان آنچه همچنان بیشتر جلوه مینمود چهره خشن قدرت و ماشین سرکوب خونین آن بود. گویی بخشی از حاکمیت، در تقابل و یا شاید هم «تقسیم کار» با بخشی دیگر از آن، وظیفه دارد با چنگ و دندان خونی به کردها نشان دهد هیچ وعدهای در این ملک برای آنان به سرانجام نمیرسد.
بردار خوب بازی، فقط حرف میزند و وعده میدهد اما برادر بد به جای شعار تنها عمل میکند، منتقدان را زندانی میکند، محکومان به اعدام را قبل از اعدام تا سرحد مرگ کتک میزند و معلمان را به خاطر طلب حقوقشان شلاق میزند.
برای روزنامه نگاران کرد نیز سال گذشته سال تلخی بود. دو برادر روزنامه نگار کرد مسعود و خسرو کردپور مجموعا به بیش از ٩ سال زندان محکوم شدند و عدنان حسنپور، روزنامه نگار زندان پس از هشت سال زندان بدون حتی یک روز مرخصی، تنها به جرم نوشتن نامه به رییس جمهور به زندانی هزار و چند صد کیلومتر دورتر تبعید شد.
در سالی که گذشت شمار چشمگیری از فعالان مدنی در شهرهای مختلف کردستان بازداشت شدند. بنا بر گزارش احمد شهید در مقطع زمانی دی/بهمن ماه سال گذشته دستکم ۵۰فعال هویت طلب، ۲۸ فعال مدنی و فرهنگی و ۲۰۰ فعال سیاسی در بازداشت بودند که بسیاری از آنان به جرایم مرتبط با گروههای مخالف مسلح محکوم شده بودند. ممانعت از برگزاری جلسه جبهه متحد کرد که فعالیت قانونی مسالمت آمیز در چارچوب قوانین ایران را دنبال میکند و برهم زدن نشست سالانه تشکلهای معلمان در سنندج از نشانههای تداوم این فضاست.
عرصه اقتصادی
نرخ بالای بیکاری و وضعیت نامناسب اقتصادی در استانهای کردنشین ایران، این استانها را در لیست فقیرترین استانهای ایران قرار دادە است.تدوام محرومیت اقتصادی در کردستان را متاسفانه باید بیش از هر چیز در تداوم کولبری و البته کشتار کولبران کرد دید. تنها در شرایط بسیار دشوار اقتصادی و از سر ناچاری، انسان حاضر میشود جان خود را برای لقمهای نان بر کف دست بگیرد. تنها در نقاط مرزی چهار شهر کردستان، دستکم ١٥٠٠ نفر شهروند١٣ تا ٦٠ ساله، زن و مرد، کولبری میکنند. به گزارش احمد شهید، در سال گذشته بیش از ٧٠ کولبر کرد در اثر تیراندازی مستقیم کشته شده و ٦٨ تن دیگر نیز زخمی شدهاند.
«نبود زیر ساختهای اقتصادی»، «عدم سرمایهگذاری»، «ﺗﺒﻌﻴﺾ ﻓﺎﺣﺶ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﺭﺁﻣﺪﻫﺎی ملی ﺑﻪ برخی ﺍﺳﺘﺎﻥﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﻛﺰ»، «ﻋﺪﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﺩﺭﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ»، «دیدگاه امنیتی حکومت نسبت به مناطق مرزی غرب کشور» را میتوان از شاخصههای اصلی مناطق کردنشین دانست.
روحانی درابتدای کار وعده داده بود در بودجه ٩٣ حداقل دو درصد از درآمد نفتی را به صورت بودجه اضافی به استان خوزستان و استانهای محروم کشور همچون استانهای کردنشین اعطا کند. اما در عمل تنها حدود یک هفتم از این بودجه دو درصدی برای این مناطق در نظر گرفته شده است چنانکه حتی اعتراض نمایندگان کرد مجلس را برانگیخت. این در حالی است که بنابر آمار اعلام شده، نرخ کشوری بیکاری در سال ٩٢ نزدیک به ۱۲ درصد بود، اما استاندار کردستان در گفتگویی این رقم را برای استان کردستان بالاتر از ٢٨ درصد میداند.
به گزارش خبرگزاریهای داخلی، استانهای کردنشین کردستان، کرمانشاه، ارومیه و ایلام از لحاظ وضعیت اشتغال در بین استانهای ایران در نامطلوبترین وضعیت ممکن جای دارند. سرآنه درآمد در مناطق کردنشین نیز کمتر از نصف میانگین ایران ارزیابی شدە است.
طبق آمارها بیش از ٢٠ میلیون مین ضد نفر در استانهای کردنشین ایلام، آذربایجانغربی، کردستان و کرمانشاه وجود دارند و بهطور متوسط روزانه ٢ تن جان خود را از دست میدهند که نیمی از آنان کودکان هستند.
طبق آمارها بیش از ٢٠ میلیون مین ضد نفر در استانهای کردنشین ایلام، آذربایجانغربی، کردستان و کرمانشاه وجود دارند و بهطور متوسط روزانه ٢ تن جان خود را از دست میدهند که نیمی از آنان کودکان هستند.
عرصه فرهنگی
در سال ٩٢، وضعیت فرهنگی نسبت به سالهای قبل تغییر چندانی نکرد. متاسفانه گشایش خاصی ایجاد نشد و دشواریهای مرتبط با آموزش و پرورش هم همچنان ادامه داشت. دانشآموزان بازمانده از تحصیل و ترک تحصیل دانشاموزان به دلایل اقتصادی و دشواریهای ناشی از آموزش به زبان مادری در سال ٩٢ همچنان تداوم داشت. یکی از وعدههای روحانی، فراهم اجرای کامل اصل ١٥ قانون اساسی بود. در سال گذشته هرچند بحثهایی حول اجرای این اصل درگرفت و یونسی، مشاور رییس جمهور، مسوول پیگیری اجرایی شدن آن شد، اما هنوز در عمل هیچ اتفاقی نیفتاده است.
برخورد با فعالان مذهبی اهل سنت و اقلیت دینی یارسان در سال گذشته شدت گرفت. در مورد فعالان مذهبی اهل سنت که گفته میشود نزدیک به دویست نفر از آنان در زندان رجایی شهر بازداشت هستند با تهدید به اجرای احکام اعدام برخی از آنان همراه شد. فشار بر اقلیت دینی یارسان هم چنان شدت گرفت که موجب چند مورد خودسوزی اعتراضی در میان این اقلیت غیر سیاسی و بسیار صلح طلب شد.
سخن پایانی
سال ٩٢ سال خوبی برای کردها نبود، اما امید نه به حکومت و سیستم سیاسی که به زیستن و بهتر بودن فردایی که خود میسازندش هنوز در میان آنان نمرده است. اقدام نمادین معلم مریوانی در همدردی با دانشآموز بیمارش در میانه سال و در اواخر سال شکستن تفنگهای شکاری توسط شکارچیهای کهنه کار کرد به نشانه احترام به طبیعت و آشتی با آن از نشانههای امیدوار کننده زندگی در کردستان بود.
در حالی که تشکلهای مستقل مدنی و فرهنگی در کردستان با شدتی بسیار کنترل، محدود و سرکوب میشوند هنوز میل به کار جمعی و اراده به محقق کردن این میل در میان کردها زنده است. جایزه حقوق بشری به پروین ذبیحی، فعال حقوق زنان مریوانی، که تشکلی ریشهدار و پرقدرت زنان در مریوان و کردستان را نمایندگی میکند و حتی شلاق خوردن پیمان نودینیان، دبیر انجمن صنفی معلمان کردستان و یکی از دو نماینده تشکلهای معلمان ایران در سازمان جهانی آموزش، بدین معناست که هنوز کردها آنگونه که خود میخواهند و نه آنگونه که میفرمایند زندهاند.
منتشر شده در خودنویس
0 نظرات:
ارسال یک نظر