دیدگاه اصلاحطلبان درباره انتخابات پیش رو از بسیاری جهات قابل توجه است. «عدم مشارکت در انتخابات» آنگونه که جبهه مشارکت فراگیرترین حزب اصلاحطلب میگوید و «تحریم انتخابات» آنگونه که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اعلام میکند وجه آشکار موضع اصلاحطلبان درباره انتخابات است. اما آنچه به باور من مهمتر است نگاه بنیادی اصلاحطلبان به مساله انتخابات در جمهوری اسلامی در سی سال گذشته است.
هر دو حزب عمده اصلاحطلب و پیش از انها هم سید محمد خاتمی دلیل عدم شرکت در انتخابات را شرایطی خوانده بودند که موجب غیر رقابتی شدن، ناعادلانه بودن و آزاد نبودن انتخابات پیش رو شده است. ادامه مطلب
در بیانیههای احزاب اصلاحطلب و در سخنان خاتمی نیز شرایط موجود همچون شرایطی استثنایی تحلیل شده است، شرایطی که موجب شده است اصلاحطلبان از مردم بخواهند «با اتخاذ مشی عدم مشارکت فعال دست به مبارزه منفی زده و با عدم شرکت در چنین نمایشی، مخالفت خود را با روند فاجعه بار کنونی حاکم بر نظام و کشور اعلام کند.
اصلاحطلبان مدعی هستند هرچند «سرنوشت کشور باید در پای صندوقهای رای و نه لزوما در کف خیابان روشن شود». اما «اصلاحطلب صادق تنها در انتخاباتی شرکت میکند که حداقلی از استانداردها و معیارهای یک انتخابات آزاد و منصفانه را داشته باشد.»
انتخابات پیش رو انتخاباتی آزاد نیست چرا که تنها انتخاباتی آزاد است که «تمامی شهروندان از حق نامزدی در ان برخوردار بوده، و همه جریانهای سیاسی رقیب حق استفاده عادلانه و برابر از امکانات عمومی از جمله مطبوعات و رسانه های جمعی به ویژه رسانه ملی را برای بیان دیدگاهها و برنامه خود داشته باشند.
جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه های خود همچنین به تفصیل به دفاع از انتخابات در دورههای پیشین پرداخته و میکوشند ضمن آزاد و منصفانه نشان دادن ان انتخابات، مشارکت خود در انها را مشروع و موجه جلوه دهند.
حال پرسش اساسی این است که آیا آنگونه که اصلاحطلبان ادعا میکنند میتوان انتخابات پیشین در جمهوری اسلامی را دارای حداقلی از معیارها و استانداردهای یک انتخابات آزاد و منصفانه دانست که تمامی شهروندان از حق نامزدی در آن برخوردار بوده و همه جریانهای رقیب هم حق استفاده عادلانه از امکانات عمومی را در ان داشتهاند؟
با نظر به معیارهای انتخابات آزاد و منصفانه در بیانیه دو حزب اصلاحطلب نمیتوان انتخابات سی سال گذشته در جمهوری اسلامی را انتخابات آزاد نامید. زیرا در هیچ کدام از دورههای انتخابات پس از سال شصت نه «همه شهروندان» از حق نامزدی در انتخابات برخوردار بودند و نه همه جریانهای سیاسی به طورعادلانه به امکانات عمومی و رسانهها دسترسی داشتهاند.
به نظر میرسد اصلاحطلبان دچار این توهم شدهاند که تنها آنها و برادران اصولگرایشان هستند که میتوانند و حق دارند در جمهوری اسلامی با یکدیگررقابت کنند و آزادی فعالیت انها به معنی وجود آزادی سیاسی در ایران است.
هیچ انتخاباتی در جمهوری اسلامی پس از سال شصت حداقلی از استانداردهای لازم را نداشته است چرا که «انتخابات بدون فضای مناسب سیاسی و وجود احزاب و نهادهای مدنی و صنفی مستقل و آزاد چندان معنایی ندارد. بدون وجود رسانههایی آزاد و بیسانسورنمیتوان انجام انتخابات واقعی را انتظار داشت و بالاخره بدون وجود نهادهای ناظر بیطرف و برگزارکنندگان امین و صادق انتخبات صرفا یک نمایش خواهد بود.»
جدای از رسانه ملی که مخالفین ج.ا. به میزان زیادی در ان حضور داشتهاند و ویدیو اعترافات بسیاری از انان پیش از اعدام از آنجا پخش شده است، در تمام سی سال گذشته هم زندانی سیاسی داشتهایم، هم توقیف مطبوعات و سانسور کتاب و هم محدودیت و ممنوعیت فعالیت احزاب سیاسی و هم جو سرکوب و اختناق. یعنی شرایط زمان حاضر تنها برای اصلاحطلبانی استثنایی و خاص است که پیش از این با این محدودیتها و سرکوبها مواجه نبودند.
لذا به نظر میرسد علی رغم ادعای اصلاحطلبان که معتقدند «در زمان حضرت امام ما شاهد برگزاری انتخابات نسبتا آزاد و در هر حد قابل قبولی بودیم» و تنها در «انتخابات پس از امام شاهد دخالت غیرقانونی و تغییر نتیجه آرای مردم بودیم.» در تمام سی سال گذشته وضعیت در یک نمای کلی به همین منوال بوده است و تنها چیزی که تفاوت کرده است تغییر جایگاه اصلاحطلبان در مناسبات قدرت در جمهوری اسلامی است. تغییری که اگر پایدار نباشد و با بازنگری جدی آنها در مواضع و باورهایشان توام نباشد به خارج شدن ایشان از پیله توهم خودساخته هیچ کمکی نمیکند.
تمام نقل قولهای داخل گیومه در این یاددداشت از دو بیانیه جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است.
منتشره در خودنویس
منتشره در خودنویس
0 نظرات:
ارسال یک نظر