درس اول: اصولا سری را که درد نمیکند دستمال نمیبندند٬ آدم های زیرک چیزی نمینویسند و البته چیزی نمیخوانند تا برای انتخاب بخشهای زائد آن به رساله راهنما نیاز داشته باشند. لذا حدالامکان خود را با اتکا به دانش ذاتی و خدادادیتان از خواندن و از آن بدتر نوشتن بینیاز کنید.
از اظهار فضل و ادعای آگاهی و دانش درباره همه امور غافل نباشید و برای سلب بهانه از بدخواهان واژههای قلمبه و دشواری را که میشنوید به خاطر بسپارید و نگران معانی و مفهوم آن نباشید. اگر از شما معنی این واژهها را طلب کردند٬ به هرمونتیک و تاویل متن و خوانش آزاد و جریان سیال ذهن و غیره (استعداد خود را با این غیره نشان دهید) ارجاع دهید و اگر با پررویی معانی اینها را پرسیدند بادی در غبغب مبارک انداخته و با نگاهی عاقل اندر سفیه و با نمهای از لبخند متمایل به پوزخند به آنان نگاهی بیندازید.
عجالتا همین برای ساکت کردن مخاطب فضولتان کافی است. مطمئن باشید که ایشان به دو دلیل مشخص سکوت خواهند کرد و دیگر چیزی از شما نمیپرسند: یا شما را نادان میپندارند و خود را بینیاز از مصاحبت با شما دانسته (که اصلا اهمیتی ندارد) و یا شما را بسیار دانا پنداشته و از شرم نادانی خود٬ از مصاحبت با شما میپرهیزند.
از اظهار فضل و ادعای آگاهی و دانش درباره همه امور غافل نباشید و برای سلب بهانه از بدخواهان واژههای قلمبه و دشواری را که میشنوید به خاطر بسپارید و نگران معانی و مفهوم آن نباشید. اگر از شما معنی این واژهها را طلب کردند٬ به هرمونتیک و تاویل متن و خوانش آزاد و جریان سیال ذهن و غیره (استعداد خود را با این غیره نشان دهید) ارجاع دهید و اگر با پررویی معانی اینها را پرسیدند بادی در غبغب مبارک انداخته و با نگاهی عاقل اندر سفیه و با نمهای از لبخند متمایل به پوزخند به آنان نگاهی بیندازید.
عجالتا همین برای ساکت کردن مخاطب فضولتان کافی است. مطمئن باشید که ایشان به دو دلیل مشخص سکوت خواهند کرد و دیگر چیزی از شما نمیپرسند: یا شما را نادان میپندارند و خود را بینیاز از مصاحبت با شما دانسته (که اصلا اهمیتی ندارد) و یا شما را بسیار دانا پنداشته و از شرم نادانی خود٬ از مصاحبت با شما میپرهیزند.
برای آسان کردن کارتان٬ مهمترین واژههای کاربردی که دانستن آنها بسیار مفید میباشد و در هر موقعیتی دانش بیبدیل شما را به رخ مخاطب میکشد در ادامه میآید. توجه داشته باشید که واژههای پیشنهادی کارکرد دوگانه داشته و بسته به تمایل شما و البته جهت باد٬ میتوانند هم حامل بار مثبت و هم بار منفی باشند. لذا اگر به هر دلیل با این واژهها حال کردید و دوست داشتید خود و دیدگاههایتان را با این واژهها توصیف کنید ژستی حق به جانب بگیرید و اگر از این واژهها خوشتان نیامد برای کوبیدن مخالفان و کلا "دیگر"ان بسیار موثر و کارساز هستند.
*مارکسیسم
واژههای همپیوند: کمونیست٬ لینینیست٬ استالینیست٬ طبقه کارگر٬ مبارزه طبقاتی٬ شوروی سابق٬ و غیره ... (برای اطلاع از سایر واژههای همپیوند لطفا به وبلاگ شیرزاد عبداللهی مراجعه کنید.)
واژههای همپیوند: کمونیست٬ لینینیست٬ استالینیست٬ طبقه کارگر٬ مبارزه طبقاتی٬ شوروی سابق٬ و غیره ... (برای اطلاع از سایر واژههای همپیوند لطفا به وبلاگ شیرزاد عبداللهی مراجعه کنید.)
این واژه معنی خاصی ندارد. اگر شما میخواهید کسی را یا تفکری را تخطئه کنید و آنها را افراطی٬ مرتجع یا فریب خورده نشان دهید٬ کافی است به طرف بگویید: مارکسیست و یا حتی مارکسیسم! توصیه میشود برای ادای این واژه با این هدف خاص بر روی حرف "س" دوم تاکید زیادی کرده و آن را تا میتوانید کشیده تلفظ کنید به طوری که هنگام ادای کلمه بتوان دندانهایتان را به آسانی شمرد. (مسواک زدن در اساس امری سیاسی است) چنین بیانی تاثیرگذاری بیشتری داشته و ماهیت ارتجاعی طرف را بهتر آشکار خواهد کرد. در دیگر سو اگر شما از این واژه خوشتان آمده و میخواهید خودتان را مارکسیست نشان دهید جدا از احتیاج مبرمتان به مقادیر متنابهی سبیل کلفت برای آقایان و تیپ اسپورت برای خانمها٬ ادای این واژه با تاکید بر کشیدگی حرف "ا" و ادای سریع واژه کمک زیادی به مارکسیست نشان دادن شما میکند. هر دو گروه نباید فراموش کنند که با توجه به دشوار خوانی کتابهای مارکس و به خصوص "کاپیتال" (ل را تا میتوانید غلیظ تلفظ کنید) ۹۹ درصد مارکسیستها و مخالفین مارکسیسم کتابهای مارکس را نخوانده اند. لذا شما میتوانید با خاطری آسوده هر چه را که دوست داشتید در موقع نیاز به نقل از مارکس در شایستگی باورهایتان و یا در تخطئه "دیگران" بیان کنید.
کاربرد این واژه همراه با واژههای همپیوند با آن هم به سواد شما عمق بیشتری داده و هم در حالت استفاده از آن به عنوان سلاحی علیه مخالفانتان٬ چهره کریه آنان را بهتر آشکار خواهد کرد. واژه مرکب مارکسیسم/ لینینیسم و یا کاربرد غلط واژه کمونیسم به جای مارکسیسم و یا ترکیب آنها با همدیگر گویی هر دو یک واژه و دارای یک معنا هستند٬ توصیه می شود و باعث میشود وابستگی و واپسگرایی مخاطب و یا منتقد بیقدر شما بهتر روشن شود. خیلی مهم است که سندیکا (اتحادیه) و جنبش سندیکاهای کارگری را با مفهوم و اصل نظری "سندیکالیسم" (مرتبط با مارکسیسم) خلط کرده و بدون فهم این نکته که عمر اتحادیههای کارگری بیش از عمر مارکسیسم است آنها را لزوما به مارکسیسم متصل کرده و نتیجه بگیرید هر تلاش اتحادیهای و هر کوششی برای فعالیت صنفی در چارچوبهای اتحادیهای محصول تفکری مارکسیستی است و هر مبلغ فعالیت صنفی هم با تعاریف استاندارد آن هم حتما یک مارکسیست است.نگران تفاوتهای وسیع نظری مابین نحلههای مختلف فکری مارکسیستی و البته تفاوتهای بسیار بیشتر آنان در حکومتداری و نمونههای عملی آن هم نباشید٬ شعار دادن و دشنام سیاسی نه مالیات دارد و نه بازخواست.
برای مثال میتوانید هر تفکر عدالت طلبانهای را مارکسیستی بخوانید زیرا مطمئن باشید کسی خود را برای گفتن این نکته به شما که مهمترین نظریه پرداز معاصر عدالت یعنی "جان راولز" مارکسیست نبود٬ به زحمت نمیاندازد. مارکسیسم را به تجربه شکست خورده و مفتضح کمونیسم در اروپای شرقی و ادامه حقارت بار آن در کره شمالی تقلیل داده و بیخیال تجربههای سوسیالیسم دمکراتیک در اسکاندیناوی شوید٬ آسوده باشید مخاطبتان هم چون شما نمیداند که سوسیالیسم اسکاندیناوی قرائتی دمکراتیک از مارکسیسم است.
برای مثال میتوانید هر تفکر عدالت طلبانهای را مارکسیستی بخوانید زیرا مطمئن باشید کسی خود را برای گفتن این نکته به شما که مهمترین نظریه پرداز معاصر عدالت یعنی "جان راولز" مارکسیست نبود٬ به زحمت نمیاندازد. مارکسیسم را به تجربه شکست خورده و مفتضح کمونیسم در اروپای شرقی و ادامه حقارت بار آن در کره شمالی تقلیل داده و بیخیال تجربههای سوسیالیسم دمکراتیک در اسکاندیناوی شوید٬ آسوده باشید مخاطبتان هم چون شما نمیداند که سوسیالیسم اسکاندیناوی قرائتی دمکراتیک از مارکسیسم است.
*لیبرالیسم
واژه های همپیوند: آزادی خواه٬ سرمایهداری٬ استکبار جهانی٬ غربزده٬ تکنوکرات٬ VOA
واژه های همپیوند: آزادی خواه٬ سرمایهداری٬ استکبار جهانی٬ غربزده٬ تکنوکرات٬ VOA
این واژه معانی زیادی دارد و می تواند طیف گسترده ای از آدمها را از تمامیت خواه تابلو٬ تا دمکرات منش واقعی در برگیرد. تفاوت کلیدی بین دو سرطیف در آن است که یکی ابتدا میشنود و سپس پاسخ میدهد٬ اما دیگری خود را از این قید و بندهای زاید خلاص کرده و ابتدا خلاص میکند و سپس میشنود. اگر لیبرال بودن را خصیصه مثبتی تلقی میکنید باید هنگام ادای واژه لیبرال حرف "ل" اول را با تشدید و غلظت به کار ببرید. اما اگر شما لیبرال بودن را همچون یک لکه ننگ و دشنام ناموسی به کار میبرید٬ حتما دقت کنید که تاکیدتان باید روی "ل" آخر باشد و هنگام ادای آن ترجیحا بینیتان را جمع کنید.
اگر میخواهید ژست لیبرالی گرفته و مخالفانتان را انسانهایی مرتجع و ضد آزادی نشان دهید٬ با حرارت درباره آزادی حرف بزنید. این حرارت باید در حدی باشد که فرصت اظهارنظر را از دیگران سلب کند. از مضرات دیکتاتوری سخن بگویید و تا میتوانید از فرصتهای بینظیری که دیکتاتوری در اختیار انسانهای حراف بیعمل قرار میدهد استفاده کنید. درباره هر موضوع بیخطری که منافع مسلم شما را به خطر نمیاندازد با حرارت و شور آزادیخواهانه داد سخن برانید و عدم مشارکت دیگران را دربحث درباره آن محکوم کنید. در بحثهایی که یقین دارید پرداختن به ریش است و با ریشهها کاری ندارد وارد شده و با گشاده دستی آمار و ارقام صادر کنید که آمار در این ولایت البته کشک است.
اگر در موقعیت حساسی مجبور شدید درباره موضوعی غیرمرتبط با سیب زمینی موضعگیری کنید٬ دوپهلو سخن بگویید گویی همه را محکوم کردهاید بیآنکه در واقع کسی را غیر از آنکه قرار بوده از او دفاعی بکنید٬ متهم کرده باشید. (به هرحال او شما را ناچار از موضعگیری در شرایط دشوار کرده و همین برای متهم کردنش کافی است) ژست گشاده دستی و بی نیازی مالی و افتخار به ثروت شخصی که البته ارث پدری است و ربطی به عرضه شما ندارد هم برای نشان دادن شدت آزادی خواهیتان بسیار موثر است. تیپ اراسته و خوشپوشی هم به شدت توصیه میشود و حکم سبیل را برای مارکسیستها دارد.
اگر در موقعیت حساسی مجبور شدید درباره موضوعی غیرمرتبط با سیب زمینی موضعگیری کنید٬ دوپهلو سخن بگویید گویی همه را محکوم کردهاید بیآنکه در واقع کسی را غیر از آنکه قرار بوده از او دفاعی بکنید٬ متهم کرده باشید. (به هرحال او شما را ناچار از موضعگیری در شرایط دشوار کرده و همین برای متهم کردنش کافی است) ژست گشاده دستی و بی نیازی مالی و افتخار به ثروت شخصی که البته ارث پدری است و ربطی به عرضه شما ندارد هم برای نشان دادن شدت آزادی خواهیتان بسیار موثر است. تیپ اراسته و خوشپوشی هم به شدت توصیه میشود و حکم سبیل را برای مارکسیستها دارد.
اما اگر شما از قضا و تا اطلاع ثانوی ژست مارکسیستی دارید و یا به دلایل ملی و مذهبی لیبرالها را فریب خورده و وطن فروش و عمال داخلی VOA میدانید اصلا نگران مواضع دیروزتان نباشید. شما میتوانید با استناد به این اصل اساسی که شرایط و البته شما قابل تغییر هستید٬ به سرعت باد مواضعتان را تغییر دهید. تفاوتی نمیکند که شما در مهد دمکراسی لیبرال زندگی میکنید یا اینکه به عنوان انسانی صاحبنظر و آزادیخواه به کنفرانسی در جهان سرمایهداری دعوت شدهاید مهم این است که شما به یاد داشته باشید که چه چیز را کجا بگویید. و البته نگران پارادوکس "ژست"نمایی خود هم نباشید زیرا هیچکس این قدر بیکار نیست که نوشته ها و مواضع کنفرانسی و خارج پسندتان را با مواضع داخلی و چرتکهایتان مقایسه کند. تازه اگر هم یک "بهلول" دانایی پیدا شد و مقایسهای کرد با آرامشی مثال زدنی طرف مقابلتان را به عدم آگاهی از تفاوتهای یک مقاله تحلیلی و یک یادداشت وبلاگی متهم کنید .
کسی چه میداند که انتقاد به پارادوکس مفهومی در مواضع خارجی پسند شما با چرتکه اندازیهای داخلی شماست و نه به تفاوتهای تکنیکی و فنی بین یک یادداشت وبلاگی و مقالهای دانشگاهی. در این حالت حضور در برنامه های تلویزیونی برای حل ریشههای تاریخی و معرفتی مشکلات ساختاری حوزه مورد علاقه شما هم بسیار مفید است و میتواند کلک لیبرالهای فریب خوردهای را هم که به مصداق ضرب المثل "به تلویزیون راهشان نمیدادند از VOA سر در میآوردند" بکند.
کسی چه میداند که انتقاد به پارادوکس مفهومی در مواضع خارجی پسند شما با چرتکه اندازیهای داخلی شماست و نه به تفاوتهای تکنیکی و فنی بین یک یادداشت وبلاگی و مقالهای دانشگاهی. در این حالت حضور در برنامه های تلویزیونی برای حل ریشههای تاریخی و معرفتی مشکلات ساختاری حوزه مورد علاقه شما هم بسیار مفید است و میتواند کلک لیبرالهای فریب خوردهای را هم که به مصداق ضرب المثل "به تلویزیون راهشان نمیدادند از VOA سر در میآوردند" بکند.
*اپوزیسیون
کلمات هم پیوند: حقوق بشر٬ اقلیتهای قومی٬ برابری جنسیتی (با عرض پوزش از برابری)٬ "ایی آی"
کلمات هم پیوند: حقوق بشر٬ اقلیتهای قومی٬ برابری جنسیتی (با عرض پوزش از برابری)٬ "ایی آی"
این واژه در موارد بسیاری کاربرد دارد .از جمله این موارد متهم کردن کسی است که چون اکنون جایش امن و گرم است هر حرفی بزند اپوزیسیونی است مگر انکه خفه شده و چیزی نگوید. البته در این حالت هم معلوم است که سکوتش به معنای خوش گذرانی و بیخیالی است و گرنه چه معنی دارد آدم بدون اطلاع و توجیه تمام دوستان مستعارش (نشت آباد٬ درد٬ صنفی٬ شاید و ...) به سفر خارج برود؟
اگر شما تمایل داشته باشید به عنوان میهمان یک کنفرانس سیاسی به خارج از کشور بروید با توجه به اینکه مواضع "پوزیسیون" (صاحبان قدرت در ج.ا.ا) به اندازه کافی از تریبونهای رسمی شنیده میشود و خارجیهای عزیز مایلند مواضع اپوزیسون داخلی را بشنوند٬ شما ناچارید موضعی اپوزیسیونی و مستقل اتخاذ کرده و پس از بازگشت از سفر برای اینکه اثبات کنید ناپرهیزی نکرده اید٬ حسابی اپوزیسیون را در هر جایی که مشاهده کردید و ترجیحا در جایی که دیگران مشاهده نمی کنند افشا کنید و بکوبید. در این حالت وارونه دیدن مفاهیم و اصرار بر انتساب آن عبارات و مفاهیم به اپوزیسیون خارجنشین پوست انداخته٬ بسیار مفید است. لذا به افشای اپوزیسیون خطرناکی بپردازید که از آستین "ایی آی" بیرون می آید. کسی از شما نمی پرسد چرا ترجمه اساسنامه "ایی آی" را که از مدتها پیش در سایت کانون قرار دارد نخوانده اید. اما ضروری است اگر کسی آن را خواند اول او را به دروغگویی متهم کنید و سپس بگردید عبارت ناخوشایندی در آن بیابید و بدون خواندن آن٬ جماعت را همچون لولوی سرخرمن از آن بترسانید و از بیشمار اهداف آن٬ تنها روی مورد "جیز" انگشت گذاشته و مرتبا آن را خرج کنید.
اگر شما تمایل داشته باشید به عنوان میهمان یک کنفرانس سیاسی به خارج از کشور بروید با توجه به اینکه مواضع "پوزیسیون" (صاحبان قدرت در ج.ا.ا) به اندازه کافی از تریبونهای رسمی شنیده میشود و خارجیهای عزیز مایلند مواضع اپوزیسون داخلی را بشنوند٬ شما ناچارید موضعی اپوزیسیونی و مستقل اتخاذ کرده و پس از بازگشت از سفر برای اینکه اثبات کنید ناپرهیزی نکرده اید٬ حسابی اپوزیسیون را در هر جایی که مشاهده کردید و ترجیحا در جایی که دیگران مشاهده نمی کنند افشا کنید و بکوبید. در این حالت وارونه دیدن مفاهیم و اصرار بر انتساب آن عبارات و مفاهیم به اپوزیسیون خارجنشین پوست انداخته٬ بسیار مفید است. لذا به افشای اپوزیسیون خطرناکی بپردازید که از آستین "ایی آی" بیرون می آید. کسی از شما نمی پرسد چرا ترجمه اساسنامه "ایی آی" را که از مدتها پیش در سایت کانون قرار دارد نخوانده اید. اما ضروری است اگر کسی آن را خواند اول او را به دروغگویی متهم کنید و سپس بگردید عبارت ناخوشایندی در آن بیابید و بدون خواندن آن٬ جماعت را همچون لولوی سرخرمن از آن بترسانید و از بیشمار اهداف آن٬ تنها روی مورد "جیز" انگشت گذاشته و مرتبا آن را خرج کنید.
قسم بخورید و اصرار کنید که وظیفه معلم فقط تدریس کتاب درسی است و "فرایند جامعه پذیری" از طریق آ. پ ربطی به معلم ندارد و کشک است. اگر کسی هم از دستش در رفت و اهداف راهبردی آ.پ را از همین اساسنامه وزارت آ.پ جمهوری اسلامی ایران و قوانین مربوطه استخراج کرد و وظایف معلم را غیر از آنچه ما مدعیش هستیم نشان داد با اطمینان او را درغگو بخوانید چون مطمئن باشید کسی حوصله رفتن به کتابخانه (مثلا بخش مرجع کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران) را ندارد تا از میان کتاب مجموعه قوانین و اساسنامههای وزارت خانهها٬ به آسانی دروغ شما را آشکار کند. قدما فرمودند: کی میره این همه را رو؟
حقوق بشر هم که حرف مفت است البته٬ چون مرگ برای همسایه خوب است. اینکه ما به جای طلب کردن مطالبات ریالیمان از آموزش و پرورش که با اعلامهای سخاوتمندانه صدباره از تلویزیون و با نرخ تورم دو رقمی به هیچ نمیارزد٬ الکی درگیر پروندهها و مطالبات مشکوک اپوزیسیونی شویم چیز بسیار بدی است. اصلا این حقوق بشر از آن مفاهیم کشداری است که یک عده اپوزیسیون خائن خلق کردهاند تا از کشورهای خارجی برای اهداف خود پول دریافت کنند. ما خودمان از کارشناسان مطلع میخواهیم که همه ابهامات را روشن کنند و برای بخشیدن جان و آزادی انسانی که معلوم نیست گناهی مرتکب شده باشد (تا اطلاع ثانوی قاعده " اصل بر برائت است مگر خلافش ثابت شود" به قاعده "اصل بر برائت است مگر اینکه خلافش ادعا شود" تغییر مییابد.) به جای عمل به قانون از رافت اسلامی استفاده کنند چون عمل به قانون فعلا و تا اطلاع ثانوی برای لای جرز دیوار خوب است.
ادامه دارد...
نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم مرداد 1387 ساعت 11:42 شماره پست: 30
0 نظرات:
پست کردن نظر