سخنان آيت الله خمينی در سال ۱۳۵۹، و در جمع اعضای اين شورا ی انقلاب فرهنگی :
"الان که شما بخواهيد دانشگاه را برای پذيرفتن معلم، پذيرفتن شاگرد، مهيا کنيد، يک عده زيادی چهرههايشان را از آنی که هستند بر می گردانند به يک چهرههای اسلامی، و خودشان را در دانشگاه به عنوان معلم ، به عنوان - مثلاً - شاگرد، جا میزنند. اين را بايد يک فکری برايش بکنيد. همه مسلمانند و همه متقی، همه با اين نهضت اسلامی موافق، لکن سوابقشان را بايد الان ملاحظه کرد؛ يعنی، بنا بر اين باشد که يک گروه هايی [باشند] برای رسيدگی به سوابق معلم ها، به سوابق اينهايی که می خواهند مثلاً وارد بشوند، تا دوباره اين مرکز تجمع افرادی [نشود] که آنجا بيايند و قضيه ی تحصيل نباشد و قضيه ی جهات سياسی باشد و اينطور چيزها...
از اولی که بناست دانشگاه باز بشود و بناست معلم پذيرفته بشود، مهم اين است اين معلم [هايی] که الان میآيند و اظهار چه می کنند و شهادت میدهند و میگويند ما مسلمان و چه و چه هستيم، به اين اکتفا نشود؛ سوابق اين ديده بشود که اين چطور آدمی بوده است؛ چکاره بوده است؛ در دانشگاه که بوده چه می کرده، چه درس میداده؛ چه جور برخورد می کرده با جوان ها؛ و چه توطئهها داشته يا نداشته. اين مسائل خيلی بايد بررسی بشود که دانشگاه وقتی باز میشود، يک دانشگاهی باشد که حالا صد در صد نشد، [طوری] باشد که اشخاصش اشخاص صحيح باشند. و بعد هم که باز میشود، يک بازرسیهايی لازم است به اينکه در همه جا حاضر باشند؛ برای اينکه معلمين با دانشجوها چه جور برخورد دارند و غير برنامه ی درسی شان چه حرف ها آنجا هست؛ چه چيزها آنجا مطرح می کنند. اگر ديدند چيزهايی انحرافی است، اطلاع بدهند. و يک سازمانی باشد برای اينکه اگر هر يک از معلمين يک همچو کاری بخواهند بکنند [بررسی] بشود."
"الان که شما بخواهيد دانشگاه را برای پذيرفتن معلم، پذيرفتن شاگرد، مهيا کنيد، يک عده زيادی چهرههايشان را از آنی که هستند بر می گردانند به يک چهرههای اسلامی، و خودشان را در دانشگاه به عنوان معلم ، به عنوان - مثلاً - شاگرد، جا میزنند. اين را بايد يک فکری برايش بکنيد. همه مسلمانند و همه متقی، همه با اين نهضت اسلامی موافق، لکن سوابقشان را بايد الان ملاحظه کرد؛ يعنی، بنا بر اين باشد که يک گروه هايی [باشند] برای رسيدگی به سوابق معلم ها، به سوابق اينهايی که می خواهند مثلاً وارد بشوند، تا دوباره اين مرکز تجمع افرادی [نشود] که آنجا بيايند و قضيه ی تحصيل نباشد و قضيه ی جهات سياسی باشد و اينطور چيزها...
از اولی که بناست دانشگاه باز بشود و بناست معلم پذيرفته بشود، مهم اين است اين معلم [هايی] که الان میآيند و اظهار چه می کنند و شهادت میدهند و میگويند ما مسلمان و چه و چه هستيم، به اين اکتفا نشود؛ سوابق اين ديده بشود که اين چطور آدمی بوده است؛ چکاره بوده است؛ در دانشگاه که بوده چه می کرده، چه درس میداده؛ چه جور برخورد می کرده با جوان ها؛ و چه توطئهها داشته يا نداشته. اين مسائل خيلی بايد بررسی بشود که دانشگاه وقتی باز میشود، يک دانشگاهی باشد که حالا صد در صد نشد، [طوری] باشد که اشخاصش اشخاص صحيح باشند. و بعد هم که باز میشود، يک بازرسیهايی لازم است به اينکه در همه جا حاضر باشند؛ برای اينکه معلمين با دانشجوها چه جور برخورد دارند و غير برنامه ی درسی شان چه حرف ها آنجا هست؛ چه چيزها آنجا مطرح می کنند. اگر ديدند چيزهايی انحرافی است، اطلاع بدهند. و يک سازمانی باشد برای اينکه اگر هر يک از معلمين يک همچو کاری بخواهند بکنند [بررسی] بشود."