در گردابی از اخبار تلخ شنیدن خبری خوب امیدوار کننده است. حسن صالح زاده معلم بازداشتی آزاد شد. آزادی صالح زاده پس از بیست روز بازداشت بیدلیل٬ خوشحال کننده است چرا که تجربه نشان داده است این بازداشت بیدلیل می توانست بسیار بیش از این به طول بینجامد. تجربه تلخ فرزاد کمانگر هنوز پیش روی ماست و البته نه تنها فرزاد که تنها از جمع معلمان انور حسین پناهی٬ ارسلان اولیایی و جعفر ابراهیمی در وضعیت مشابهی به سر میبرند و عملا مدتها است که بیگناه و بیپناه در زندان ماندهاند.
اما جدا از امیدواری و انتظار٬ یک سوال اساسی همچنان بیپاسخ مانده است: منطق حاکم بر کارکرد سیستم امنیتی و قضایی ما چیست؟ بر اساس چه منطق حقوقی و عقلایی می توان به صرف ظنین بودن به کسی او را بازداشت و احتمالا پس از رفع سوءظن او را از زندان آزاد کرد.
چه کسی پاسخگوی حقوق پایمال شده شهروندی است که به ناحق و به اشتباه بازداشت شده است و نه چند سال و چند ماه که حتی یک روز را بیدلیل در زندان گذرانده است؟ در همین مورد مشخص٬ حسن صالحزاده به اختیار خود به اداره اطلاعات مراجعه کرده و تحقیقات در مورد او بازجویی از ایشان بدون بازداشت کردن ایشان هم ممکن بوده است. براستی جناب دادستان تبدیل به ماشین امضای احکام درخواستهای پیشنهادی بازداشت توسط دستگاههای امنیتی شده است یا ایشان ادله و مدارک لازمی را که بازداشت موقت یک فرد را ناگزیر می سازد از مسئولان امنیتی طلب میکنند؟
چه کسی پاسخگوی حقوق پایمال شده شهروندی است که به ناحق و به اشتباه بازداشت شده است و نه چند سال و چند ماه که حتی یک روز را بیدلیل در زندان گذرانده است؟ در همین مورد مشخص٬ حسن صالحزاده به اختیار خود به اداره اطلاعات مراجعه کرده و تحقیقات در مورد او بازجویی از ایشان بدون بازداشت کردن ایشان هم ممکن بوده است. براستی جناب دادستان تبدیل به ماشین امضای احکام درخواستهای پیشنهادی بازداشت توسط دستگاههای امنیتی شده است یا ایشان ادله و مدارک لازمی را که بازداشت موقت یک فرد را ناگزیر می سازد از مسئولان امنیتی طلب میکنند؟
من گمان میکنم میتوان از ماموران یا مسئولان سلیم النفسی که در این وانفسای نامردمی موجبات آزدای یک زندانی بیگناه را فراهم میکنند سپاسگزار بود. سپاسگزار بابت اینکه بیآنکه مواخذه شوند و یا از مجازات قانون هراسی داشته باشند هنوز معنای عمل به وظیفه و گوش سپردن به ندای وجدان را میدانند.
اما یقین دارم بسیار مهمتر از آن سپاسگذاری٬ طلب پاسخ و مواخذه ماموران و مسئولانی است که به ناحق موجبات بازداشت غیر قانونی و ناموجه شهروندان و نگهداری حتی یکروزه آنان را در زندان فراهم میکنند. جدا از اینکه جامعه از رهگذر این گونه برخوردها اعتماد خود را به نظام قضایی و سیستم امنیتی از دست میدهد٬ آزادی انسان گوهر گرانبهایی است که سلب آن به هر بهانهای پذیرفتنی نیست. به راستی چه کسی پاسخگوی حقوق پایمال شده فرد بازداشتی و خانواده اوست؟
اما یقین دارم بسیار مهمتر از آن سپاسگذاری٬ طلب پاسخ و مواخذه ماموران و مسئولانی است که به ناحق موجبات بازداشت غیر قانونی و ناموجه شهروندان و نگهداری حتی یکروزه آنان را در زندان فراهم میکنند. جدا از اینکه جامعه از رهگذر این گونه برخوردها اعتماد خود را به نظام قضایی و سیستم امنیتی از دست میدهد٬ آزادی انسان گوهر گرانبهایی است که سلب آن به هر بهانهای پذیرفتنی نیست. به راستی چه کسی پاسخگوی حقوق پایمال شده فرد بازداشتی و خانواده اوست؟
0 نظرات:
پست کردن نظر