آنکه را خواب است میتوان با ندایی بیدار کرد اما آنکه خود را به خواب زده است با فریاد نیز بیدار نخواهد شد. یادداشت "فرزاد کمانگر و آنانی که باید شرمسار باشند" اشاراتی به دیدگاه آقای عبداللهی درباره فرزاد کمانگر داشت و همین امر واکنش ایشان را موجب شد. در این یادداشت کوتاه به واکنش ایشان اشارهای میکنم.
چکیده تحلیل من درباره موضوع بازداشت فرزاد در آن یادداشت و پیش از آن نیز این بوده است که " بازداشت فرزاد کمانگر همچون هر کس دیگری دلیلی دارد. این دلیل یا از نظر عاملان بازداشت موجه و به باور آنها از لحاظ شکلی قانونی مینماید و در پرونده به روشنی مورد استناد قرار میگیرد و یا حتی در نگاه ایشان موجه نبوده و به لحاظ شکلی هم قانونی نمینماید و ردی از آن در پروند نخواهد بود. با توجه به مواضع وکیل پرونده٬ اظهار نظر اخیر ماموران امنیتی درگیر پرونده و سایر قراین٬ در پرونده فرزاد دلیلی موجه و از لحاظ شکلی قانونی برای زندانی کردن او موجود نیست. لذا اگر بپذیریم که عاملان بازداشت و بازجویی یکساله او - "قبل از دادگاه و اعمال نفوذ وکیل فاسد"- مجنون نبودهاند٬ بازداشت او منطقا واکنشی غیر قانونی به فعالیتهای مدنی/حقوق بشری فرزاد بوده است. بازجویان او با اعترافات صریح دو بازداشتی دیگر از همان ابتدا در مییابند که فرزاد از برنامه آن دو نفر دیگر اطلاعی نداشته و این همسفری تصادفی بوده است اما این را فرصت مناسبی برای متهم کردن فرزاد و فرستادن پیام برای سایرین میدانند."
این یک تحلیل نظری است نه یک حکم قطعی ابطال ناپذیر. من دیگری را به دلیل داشتن نگاه متفاوت به پرونده فرزاد تخطئه نکردهام و نقد دیدگاه دیگری نیز به معنی تخریب نیست که بنا بر سنت نظری رایج٬ تحلیل یک موضوع معمولا متضمن نقد نظریات رقیب است. من همچنین به صراحت نوشتهام: "میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که صدور این حکم نه به دلیل فعالیت های صنفی فرزاد - به معنای متعارف و رایج در کانونهای صنفی ایران - که به دلیل فعالیتهای حقوق بشری او بوده است."
این یک تحلیل نظری است نه یک حکم قطعی ابطال ناپذیر. من دیگری را به دلیل داشتن نگاه متفاوت به پرونده فرزاد تخطئه نکردهام و نقد دیدگاه دیگری نیز به معنی تخریب نیست که بنا بر سنت نظری رایج٬ تحلیل یک موضوع معمولا متضمن نقد نظریات رقیب است. من همچنین به صراحت نوشتهام: "میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که صدور این حکم نه به دلیل فعالیت های صنفی فرزاد - به معنای متعارف و رایج در کانونهای صنفی ایران - که به دلیل فعالیتهای حقوق بشری او بوده است."
آقای عبداللهی در پاسخ به یادداشت من به طور خلاصه مرا به "مدعی اعدام معلمان به خاطر کار صنفی" (۵بار)٬ "دروغ گفتن درباره موضوع" (۳ بار)٬ "انحصارگرایی در دفاع از فرزاد و حمله به دیگران به خاطر دفاع متفاوت" (۴بار)٬ "کسب و کار سیاسی با پرونده فرزاد" (۳)٬ "تلاش در جهت سنگین کردن پرونده فرزاد"٬ "منغت بردن از اعدام فرزاد"٬ " مدیر پروژه بودن" و "همسویی با برخی گروههای سیاسی برون مرزی" متهم کرده است. درباره این ادعاها و این نسبتها چگونه باید قضاوت کرد؟ من یکبار دیگر به دقت ۶ یادداشتی را که تا کنون درباره پرونده فرزاد نوشتهام مرور کردم تا راه را بر خطای فراموشی ببندم و اگر سهوی کردهام عذر تقصیر بیاورم. خواندن دوباره یادداشتهای موصوف٬ برای خواننده اشکار میسازد که آقای عبداللهی به من افترا زدهاند.
شیرزاد عبداللهی می نویسد:
" شاهد و برخی گروه های سیاسی برون مرزی تلاش کردند که این خط را جا بیندازند که جمهوری اسلامی ، معلمان را به خاطر معلم بودن میکشد و فعالان صنفی را اعدام میکند. این حرف دروغ و خنده دار است."
"در ایران هیچ معلمی را صرفا به خاطر معلم بودن و یا کار صنفی محکوم به اعدام نمی کنند و تلاش شاهد برای اثبات این موضوع یک عمل سیاسی است."
"این تبلیغات را که گویا جمهوری اسلامی معلمان را به صرف معلم بودن ویا کار صنفی اعدام می کند را نمیپذیرم ."
"برای شاهد علوی دنیا به دو گروه تقسیم می شود 1- کسانی که معتقدند رژیم جمهوری اسلامی معلمان واقعی و فعالان صنفی را اعدام می کند 2- کسانی که خواستار اعدام فرزاد کمانگر و به خون او تشنهاند."
"طبق رهنمودهای متولیانی مانند شاهد باید بگویی فرزاد را به خاطر معلم واقعی بودن اعدام میکنند ! عدهای میخواهند هر جور شده پرونده فرزاد را به فعالیت های صنفی معلمان لینک کنند و با ایجاد فضای رعب و وحشت رسانهای میکوشند ثابت کنند که معلمان به خاطر فعالیت صنفی اعدام میشوند."
یکی از راههای جعل واقعیت٬ تکرار دروغ است. من به صراحت نوشتهام٬ "حکم فرزاد ربطی به فعالیتهای صنفی فرزاد به معنای متعارف و رایج در ایران ندارد."٬ اما ایشان علیرغم آنکه عین همین عبارت مرا به نقل از من در صفحه اول خود کار کردهاند٬ با ... خلاف این را به من نسبت میدهند و برای باورپذیر ساختن دروغشان٬ ۵ بار نیز آن را تکرار کردهاند.
آقای عبداللهی این ادعای شما همانطور که خود نوشتهاید دروغ و خندهدار است. فرزاد به دلیل فعالیتهای حقوق بشری در منطقهای که نقض حقوق بشر در ان قاعده است و نه استثنا٬ مورد غضب واقع شده و در پی فراهم شدن بهانهای٬ بازداشت شده است اما سناریوی متهم کردن او به اقدامات ضد امنیتی با پایمردی او ناکام مانده است. من با استناد به اساسنامه "EI" فعالیتهای حقوق بشری فرزاد را ذاتی رسالت معلمی او در معنای غایی آن - "و نه معنا و کارکرد رایج از معلمی در ایران" - دانستهام و اشکار است که این بدان معنی نیست که در ایران معلم را به صرف معلم بودن اعدام میکنند. آقای عبداللهی شما مجبور نیستید برای تخطئه و تخریب من یک لاقبا خود را به ... بزنید.
آقای عبداللهی همچنین مدعی میشوند:
شیرزاد عبداللهی می نویسد:
" شاهد و برخی گروه های سیاسی برون مرزی تلاش کردند که این خط را جا بیندازند که جمهوری اسلامی ، معلمان را به خاطر معلم بودن میکشد و فعالان صنفی را اعدام میکند. این حرف دروغ و خنده دار است."
"در ایران هیچ معلمی را صرفا به خاطر معلم بودن و یا کار صنفی محکوم به اعدام نمی کنند و تلاش شاهد برای اثبات این موضوع یک عمل سیاسی است."
"این تبلیغات را که گویا جمهوری اسلامی معلمان را به صرف معلم بودن ویا کار صنفی اعدام می کند را نمیپذیرم ."
"برای شاهد علوی دنیا به دو گروه تقسیم می شود 1- کسانی که معتقدند رژیم جمهوری اسلامی معلمان واقعی و فعالان صنفی را اعدام می کند 2- کسانی که خواستار اعدام فرزاد کمانگر و به خون او تشنهاند."
"طبق رهنمودهای متولیانی مانند شاهد باید بگویی فرزاد را به خاطر معلم واقعی بودن اعدام میکنند ! عدهای میخواهند هر جور شده پرونده فرزاد را به فعالیت های صنفی معلمان لینک کنند و با ایجاد فضای رعب و وحشت رسانهای میکوشند ثابت کنند که معلمان به خاطر فعالیت صنفی اعدام میشوند."
یکی از راههای جعل واقعیت٬ تکرار دروغ است. من به صراحت نوشتهام٬ "حکم فرزاد ربطی به فعالیتهای صنفی فرزاد به معنای متعارف و رایج در ایران ندارد."٬ اما ایشان علیرغم آنکه عین همین عبارت مرا به نقل از من در صفحه اول خود کار کردهاند٬ با ... خلاف این را به من نسبت میدهند و برای باورپذیر ساختن دروغشان٬ ۵ بار نیز آن را تکرار کردهاند.
آقای عبداللهی این ادعای شما همانطور که خود نوشتهاید دروغ و خندهدار است. فرزاد به دلیل فعالیتهای حقوق بشری در منطقهای که نقض حقوق بشر در ان قاعده است و نه استثنا٬ مورد غضب واقع شده و در پی فراهم شدن بهانهای٬ بازداشت شده است اما سناریوی متهم کردن او به اقدامات ضد امنیتی با پایمردی او ناکام مانده است. من با استناد به اساسنامه "EI" فعالیتهای حقوق بشری فرزاد را ذاتی رسالت معلمی او در معنای غایی آن - "و نه معنا و کارکرد رایج از معلمی در ایران" - دانستهام و اشکار است که این بدان معنی نیست که در ایران معلم را به صرف معلم بودن اعدام میکنند. آقای عبداللهی شما مجبور نیستید برای تخطئه و تخریب من یک لاقبا خود را به ... بزنید.
آقای عبداللهی همچنین مدعی میشوند:
" شاهد چنان برخورد میکند که گویا پیمانکار و متولی منحصر به فرد پرونده کمانگر است."
"برخی دوستان مثل شاهد معتقدند که دفاع از فرزاد باید عینا با همان استدلال و عباراتی صورت گیرد که ایشان میفرمایند و هرکس با جملات و کلمات و استدلال متفاوت با ایشان از فرزاد دفاع کند باید برود شرم کند ! پرونده کمانگر پروژهای است که با شرکت مقاطعهکاران سیاسی به شکل ویژه دنبال میشود. با آزادی فرزاد دکان این دوستان تخته میشود. فرزاد وسیله و سوژه و ابزار جاه طلبی بعضیهاست. منطقا به نفع این آقایان است که فرزاد اعدام شود تا آنها به هدفهای سیاسی خود برسند."
"حضور فرزاد در زندان برای آدم هایی مثل شاهد تبدیل به نوعی کسب و کار سیاسی شده است."
"به جای این داستان بافتن ها بهتر نیست شاهد به عنوان مدیر پروژه بگوید از بد شانسی و یا سادگی، فرزاد بی گناه قاطی یک پرونده امنیتی خطرناک شده وهمه باید بکوشند تا بیگناهی او اثبات و آزاد شود. اینکه شاهد از خودش می بافد که فرزاد قاعده بازی 30 ساله را به هم زده در جهت سنگین کردن پرونده این همکار با احساس است."
آقای عبداللهی٬ اتهام بدون سند٬ مصداق افترا است. من کجا نوشتهام دفاع از فرزاد باید با استدلال من صورت گیرد؟ به استناد چه مقدماتی به چنین نتیجهگیری رسیدهاید؟ "اعدام فرزاد منطقا به نغع آقایان است" چه معنی دارد؟ صغری و کبری این نتیجه گیری منطقی شما چیست؟ شما نیتخوانی هم میکنید؟ من با زندانی بودن فرزاد چگونه کسب و کار سیاسی میکنم؟ چه اصراری دارید که مرا مسئله دار نشان دهید؟ با چه مجوز اخلاقی و در چارچوب کدام اصل حرفهای به دیگری چنین اتهاماتی را وارد میکنید؟ اینکه من به عنوان دوست و همکار فرزاد و دوستان دیگری که از ازادی ایشان دفاع میکنند متهم به "منغعت بردن از اعدام فرزاد٬کسب و کار با پرونده او و تلاش برای سنگین کردن پرونده او شویم" مصداق بارز "شارلاتانیسم شبه ژورنالیستی کیهانی" است که ظاهرا دامن شما را هم گرفته است.
شیرزاد عبداللهی بدون ارائه هیچ مدرکی مرا به سو استفاده سیاسی از پرونده فرزاد متهم میکنند و برای زیاد کردن پیاز داغ قضیه و از سر ... مرا به "همسویی با برخی گروههای سیاسی اپوزیسیون" و "مدیر پروژه بودن" متهم میکند. ایشان خوب میدانند این اتهامات بیاساس که از طرف "یک روزنامهنگار و کارشناس مسائل آموزش و پرورش" مطرح شده است٬ به راحتی مستند مراجع امنیتی و قضایی در ایران قرار گرفته و آزادی و جان انسانی را به خطر میاندازد. ایشان میدانند که من پناهنده سیاسی نیستم و پس از پایان تحصیلاتم به ایران برمیگردم٬ اما ظاهرا بسیار دوست دارند راه برگشت مرا با این افتراها سد کنند. آقای عبداللهی اندکی تامل کنید٬ به کجا چنین شتابان؟
فرزاد کمانگر به طریق مقتضی از محتوای همه یادداشتهای من درباره پرونده خود مطلع است و جهتگیری کلی و سیاق آنها نیز مورد تائید اوست. مجددا تاکید میکنم تحلیل من تنها یک تحلیل نظری است و هیچ وجه انحصاری هم نمیتواند داشته باشد چرا که در این صورت نقض غرض خواهد بود. تمام یادداشتهای مرتبط با این موضوع با این باور و امید نوشته شده که حقیقتی را که میکوشند انکار کنند آشکار سازد و تلنگری باشد به وجدان انانی که خود را به خواب زدهاند. فردا حتما روز دیگری است.
"برخی دوستان مثل شاهد معتقدند که دفاع از فرزاد باید عینا با همان استدلال و عباراتی صورت گیرد که ایشان میفرمایند و هرکس با جملات و کلمات و استدلال متفاوت با ایشان از فرزاد دفاع کند باید برود شرم کند ! پرونده کمانگر پروژهای است که با شرکت مقاطعهکاران سیاسی به شکل ویژه دنبال میشود. با آزادی فرزاد دکان این دوستان تخته میشود. فرزاد وسیله و سوژه و ابزار جاه طلبی بعضیهاست. منطقا به نفع این آقایان است که فرزاد اعدام شود تا آنها به هدفهای سیاسی خود برسند."
"حضور فرزاد در زندان برای آدم هایی مثل شاهد تبدیل به نوعی کسب و کار سیاسی شده است."
"به جای این داستان بافتن ها بهتر نیست شاهد به عنوان مدیر پروژه بگوید از بد شانسی و یا سادگی، فرزاد بی گناه قاطی یک پرونده امنیتی خطرناک شده وهمه باید بکوشند تا بیگناهی او اثبات و آزاد شود. اینکه شاهد از خودش می بافد که فرزاد قاعده بازی 30 ساله را به هم زده در جهت سنگین کردن پرونده این همکار با احساس است."
آقای عبداللهی٬ اتهام بدون سند٬ مصداق افترا است. من کجا نوشتهام دفاع از فرزاد باید با استدلال من صورت گیرد؟ به استناد چه مقدماتی به چنین نتیجهگیری رسیدهاید؟ "اعدام فرزاد منطقا به نغع آقایان است" چه معنی دارد؟ صغری و کبری این نتیجه گیری منطقی شما چیست؟ شما نیتخوانی هم میکنید؟ من با زندانی بودن فرزاد چگونه کسب و کار سیاسی میکنم؟ چه اصراری دارید که مرا مسئله دار نشان دهید؟ با چه مجوز اخلاقی و در چارچوب کدام اصل حرفهای به دیگری چنین اتهاماتی را وارد میکنید؟ اینکه من به عنوان دوست و همکار فرزاد و دوستان دیگری که از ازادی ایشان دفاع میکنند متهم به "منغعت بردن از اعدام فرزاد٬کسب و کار با پرونده او و تلاش برای سنگین کردن پرونده او شویم" مصداق بارز "شارلاتانیسم شبه ژورنالیستی کیهانی" است که ظاهرا دامن شما را هم گرفته است.
شیرزاد عبداللهی بدون ارائه هیچ مدرکی مرا به سو استفاده سیاسی از پرونده فرزاد متهم میکنند و برای زیاد کردن پیاز داغ قضیه و از سر ... مرا به "همسویی با برخی گروههای سیاسی اپوزیسیون" و "مدیر پروژه بودن" متهم میکند. ایشان خوب میدانند این اتهامات بیاساس که از طرف "یک روزنامهنگار و کارشناس مسائل آموزش و پرورش" مطرح شده است٬ به راحتی مستند مراجع امنیتی و قضایی در ایران قرار گرفته و آزادی و جان انسانی را به خطر میاندازد. ایشان میدانند که من پناهنده سیاسی نیستم و پس از پایان تحصیلاتم به ایران برمیگردم٬ اما ظاهرا بسیار دوست دارند راه برگشت مرا با این افتراها سد کنند. آقای عبداللهی اندکی تامل کنید٬ به کجا چنین شتابان؟
فرزاد کمانگر به طریق مقتضی از محتوای همه یادداشتهای من درباره پرونده خود مطلع است و جهتگیری کلی و سیاق آنها نیز مورد تائید اوست. مجددا تاکید میکنم تحلیل من تنها یک تحلیل نظری است و هیچ وجه انحصاری هم نمیتواند داشته باشد چرا که در این صورت نقض غرض خواهد بود. تمام یادداشتهای مرتبط با این موضوع با این باور و امید نوشته شده که حقیقتی را که میکوشند انکار کنند آشکار سازد و تلنگری باشد به وجدان انانی که خود را به خواب زدهاند. فردا حتما روز دیگری است.
0 نظرات:
پست کردن نظر